برای بسیاری از مدیران و کارمندان که به پیشرفت در سمتهای مدیریتی امیدوار هستند، آمادگی برای رهبری به معنای مطالعه موضوعاتی مانند تئوریهای رهبری و استراتژیهای تیم سازی و روانشناسی اجتماعی است. روشهای مختلفی برای داشتن یک رهبر مؤثر وجود دارد و غالباً، فردی که به عنوان یک رهبر مؤثر در یک زمینه تلقی میشود، در زمینه دیگری آنقدر تاثیر گذار نیست. اما در هر نقش رهبری مانند اهمیت ارتباط موثر، اصول اساسی وجود دارد. یادگیری چگونگی داشتن یک رهبر مؤثر، مستلزم درک اصول حمایت از رهبری و مدیریت است.
مطالب مرتبط
مدل رهبری سه بعدی ردین چیست و چگونه کار میکند؟
تفاوت رهبری و مدیریت در یک سازمان تجاری
پنج سبک مختلف رهبری مفید که باید بشناسید
انواع مدلها و نظریهها
دانشمندان علوم اجتماعی و دیگر دانشگاهیان از قرن نوزدهم الگوها و نظریههای رهبری را به طور جدی مورد مطالعه قرار دادهاند. یک نوع اولیه از تئوری رهبری، تئوری صفت رهبری بود، که معتقد بود افراد خاصی در سمتهای رهبری مناسب هستند زیرا دارای خصوصیات شخصیتی مانند برونگرایی، شجاعت و اعتماد به نفس هستند.
دسته اول تئوریها، نظریههای انسان بزرگ، شبیه به نظریه صفت رهبری بودند، زیرا مبتنی بر این عقیده بودند که بعضی از افراد به دلیل ویژگیهای شخصیتی، به سادگی “برای رهبری به دنیا میآیند”. امروزه بسیاری از مدلها و تئوریهای رهبری وجود دارند که برخی از آنها مخالف قطبی انسان بزرگ و نظریههای صفت رهبری هستند.
نظریههای رهبری را میتوان در دسته بندیهای گستردهای طبقه بندی کرد که اقدامات مورد استفاده رهبران مشترک در آن نظریهها را توصیف میکند. هر یک از این دستهها، مانند تئوریهای احتمالی، نظریههای موقعیتی، نظریههای روابط و نظریههای مشارکتی، مدلهای رهبری را بر اساس چگونگی هدایت یک فرد به تیم خود توصیف میکنند. در درون این دستهها، تئوریهای خاص رهبری به تفصیل شناخته شده و شرح داده میشوند.
پنج مورد از رایجترین و پذیرفتهترین تئوریهای رهبری عبارتند از:
- رهبری تحول گرا
- تبادل رهبر و عضو
- رهبری سازگار
- رهبری مبتنی بر نقاط قوت
- رهبری خدمتگزار
نظریه رهبری تحول گرا
در دهه ۱۹۷۰، جیمز مک گرگور برنز، جامعه شناس سیاسی، نظریه رهبری تحول گرا را تضاد با الگوی معاملاتی رهبری دانست. مک گرگور خاطرنشان کرد: در حالی که یک رهبر معامله گر بر اساس آنچه میتواند به آنها پیشنهاد دهد، تیم خود را سازماندهی و هدایت میکند، یک رهبر تحول گرا به تیم خود انگیزه میدهد تا با ارتباط بهینه با آنها، کارهای مفید انجام دهند.
مؤلفه اصلی تئوری رهبری تحول گرا، ارادت رهبر به منافع بیشتر است. این میتواند باعث بهبود بهزیستی تیم او یا خدمت به جامعه به شیوهای ارزشمند مانند هدایت جنبش عدالت اجتماعی شود.
نظریه تبادل رهبر و عضو
هنگام تلاش برای درک اصول حمایت از رهبری و مدیریت، یک نظریه مهم که باید در نظر بگیرد نظریه تبادل رهبر و عضو است. این تئوری تأیید میکند که چگونه تعصبات شخصی یک رهبر میتواند بر موفقیت تیم او، نه فقط به عنوان یک کل، بلکه بر موفقیت شخصی هر یک از اعضا تأثیر بگذارد.
اساساً، تئوری تبادل رهبر و اعضا چنین فرض میکند که در تیم محل کار، دو گروه وجود دارد: “درون گروه”، یا عضوی که شخصیتها و ارزشهای آنها شبیه به رهبر و “خارج از گروه” است، یا اعضایی که شخصیتها و ارزشهای آنها با شخصیت رهبر کاملاً متفاوت است. کارمندانی که جزئی از گروه درون گروهی هستند به راحتی با رهبر ارتباط برقرار میکنند و به همین دلیل سریعاً یک گزارش تهیه میکنند که کارمندان را به سمت داوطلب شدن در کارهای اضافی سوق میدهد و برای سرپرستان خود سخت تر تلاش میکند. از طرف دیگر، کارکنان خارج از گروه احساس بیگانگی میکنند و از این رو کمتر احتمال دارد وظایف مرتبط با ارتقاء را به عهده بگیرند.
رهبری که با این نوع کار پویا روبرو است، اغلب خود را مأمور میداند که راههایی برای برقراری ارتباط با گروه خارجی پیدا کند و آنها را ترغیب به عضویت در گروه کند. رهبر همچنین میتواند خود را در موقعیتی پیدا كند كه راجب تعصبات خود تامل کند و مشخص كند كه آیا او سهواً موانعی را ایجاد كرده است كه تیمها تقسیم شوند و اعضا را از ابراز عقاید مخالف خود سرکوب کرده است یا خیر.
نظریه رهبری سازگار
نظریه رهبری تطبیقی یک رابطه نسبی تازه در مطالعه دانشگاهی مدلها و نظریههای رهبری است. این نظریه بیان میکند که بین رهبری و اقتدار تفاوت وجود دارد. در حالی که اختیارات در موقعیت یک سازمان اعطا میشود، رهبری توانایی بسیج و ایجاد انگیزه در یک تیم را دارد. بنابراین، نظریه رهبری تطبیقی بیان میکند، یک رهبر فردی است که تیم خود را تحت تأثیر قرار میدهد تا چالشهای سازگارانهای را که در محل کار با آنها روبرو هستند، به عهده بگیرند.
چالشهای تطبیقی ، همانطور که توسط تئوری رهبری سازگار تعریف شده است، چالشهایی هستند که راه حلهای آشکاری ندارند. این میتواند چالش جذب سرمایه گذاران خارجی بیشتر به یک پروژه یا تغییر ساختار سازمانی یک شرکت باشد تا استقلال بیشتری را برای هر عضو فراهم کند.
نظریه رهبری مبتنی بر نقاط قوت
این نظریه رهبری تا حدودی شبیه به نظریه صفت رهبری است. این نظریه پیش بینی میکند که افراد برای هدایت تیمهای خود بر نقاط قوت شخصیتی تکیه میکنند. این نقاط قوت شامل:
- اعتماد به نفس
- تفکر استراتژیک
- مهارتهای بین فردی
- نفوذ بر دیگران
- مهارتهای تیم سازی
تفاوت بین نظریه صفت رهبری و نظریه مبتنی بر نقاط قوت در این است که تئوری مبتنی بر نقاط قوت، اهمیت توانایی استفاده از نقاط قوت شخصی خود را تأیید میکند، نه اینکه صرفاً تشخیص دهد که رهبران تمایل به اشتراک گذاری نقاط قوت خاصی دارند.
رهبری که مطابق تئوری مبتنی بر نقاط قوت عمل میکند، فقط به قدرت خود متکی نیست تا بتواند تیم را هدایت کند. او نقاط قوت اعضا را با دقت مشخص کرده و آنها را در موقعیتهایی قرار میدهد که بتوانند از مهارتهای خود به طور مؤثر استفاده کنند. بخشی از نقش وی به عنوان یک رهبر، کمک به اعضای تیم است تا نقاط قوت خود را توسعه دهند و بتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند، به طور موثر تیم را به طور کلی تقویت میکنند. به رسمیت شناختن شایستگیهای آنها، معمولاً برای اعضای تیم مجزا، که بعداً به عنوان یک تیم منسجم فعالیت میکنند، بسیار دلگرم کننده است.
تئوری رهبری خدمتگزار
طبق این نظریه، رهبر برای رهبری مؤثر باید به تیم خود خدمت کند. رهبران خدمتگزار نیازهای تیمهای خود را بالاتر از منافع خود قرار میدهند و با این کار به تیمهایی که میتوانند قدرت قابل توجهی داشته باشند، خدمات بیشتری اعطا میکنند. در تئوری رهبر خدمتگزار، یک رهبر ابتدا باید دغدغه خدمت به اعضا و مردم را داشته باشد، پس از ارائه صحیح خدمات و دلسوزی به جا قدرت به دست میآید و میتواند رهبری مقتدر باشد.
سبکهای رهبری در محیط کار
سبکهای رهبری با تئوریهای رهبری یکسان نیستند، اگرچه سبک رهبری فرد تعیین میکند که کدام تئوری از نزدیک با آن مطابقت دارد. سبکهای رهبری که معمولاً شناخته میشوند عبارتند از:
- رهبری استبدادی
- رهبری نمایندگی
- رهبری لایزر- فی
- رهبری کل نگر
در حالی که یک رهبر استبدادی دستوراتی را صادر میکند و از تیم خود انتظار انطباق بی تردید دارد، یک رهبر نماینده از اعضای تیم میخواهد تا از آنها برای تصمیم گیریهای تیم کمک بگیرد. در مقابل، یک رهبر لایزر اعضای تیم را به خود میسپارد تا تمام تصمیمات را به تنهایی اتخاذ کنند، در حالی که یک رهبر کل نگر تلاش میکند تا از طریق هدایت خود، کل پتانسیل اعضای هر تیم را توسعه دهد. برخی از سبکهای رهبری با نظریههای خاص رهبری مانند رهبری نمایندگی و رهبری تطبیقی از نزدیک همخوانی دارد. برخی از مقولههای تئوری رهبری گستردهتر، مانند تئوریهای احتمالی و موقعیتی، بر این مفهوم عمل میکنند که هیچ سبک رهبری واحدی در هر شرایطی مؤثرترین کارایی را ندارند.
به عنوان مثال، تئوریهای احتمالی که رهبران مؤثر دارند میتوانند نیازهای تیمهای خود را در موقعیتهای مختلف بخوانند و سبکهای رهبری خود را متناسب با این نیازها تغییر دهند. نظریههای موقعیتی ایده مشابهی را مطرح میكنند كه برخی از سناریوها در محل كار به بهترین نحو توسط یك نماینده یا رهبر لایزر اداره میشوند در حالی كه برخی دیگر نیازمند دست محكم تر یك اقتدارگرا هستند.