مدل رهبری سه بعدی بیل ردین یک چارچوب ساده برای استفاده از سبکهای رهبری در موقعیتهای مختلف به منظور به حداکثر رساندن اثربخشی است.
ردین و رهبری
بیل رددین یک استاد و مدیر رفتارگرایی انگلیسی بود، که در زمان حضور در دانشگاه MIT، دانشگاه نیوبرانزویک، و به عنوان یک مشاور مستقل، برخی از تئوریهای کلیدی مربوط به سبکهای رهبری موقعیتی و تأثیر مدیریتی بر اثربخشی سازمان را توسعه داد.
اوج کار عملی خودمحور او مدل رهبری سه بعدی وی بود که ابتدا در پایان نامه ۱۹۸۳ کارآمدی و سبک مدیریتی خود را بیان کرد: فرد یا موقعیتی که چندین سبک مختلف رهبری و اثربخشی آنها را در هر موقعیتی معمولی مشخص کرد. مهمترین مفهوم کار او این بود که با توجه به موقعیتهای متعدد و متنوعی که یک رهبر در آن قرار میگیرد هیچ یک از شیوههای رهبری به تنهایی موثر واقع نمیشود.
مدل رهبری سه بعدی
چهار سبک اصلی رهبری که توسط ردین مشخص شد:
مربوط
یک رهبر مرتبط از کار گروهی و مشارکتی لذت میبرد. آنها به کارگردانی یا دستور دادن به کارکنان تکیه نمیکنند و یه آنها مسئولیت و آزادی عمل بسیار بیشتری میدهند.
یکپارچه
یک مدیر یکپارچه، ماهیت تعاونی گروه را حفظ میکند و آنها را به ارتباطات دو طرفه ترغیب میکند. آنها بر اثربخشی این ارتباط و ایجاد یک تیم قدرتمند که قادر به انجام وظایف به بهترین شکل ممکن است، تأکید دارند.
اختصاصی
یک مدیر اختصاصی فقط به نتیجه نهایی کار توجه میکند و بر بهبود روند تولید تمرکز دارد. آنها قدرت و مسئولیت خود را با خود حفظ میکنند و به آنها امکان میدهند نقشها و الزامات را به دیگران گوشزد کنند.
جدا از هم
یک مدیر جدا شده بر اصلاح انحرافات از هنجارهای روزمره تمرکز دارد. آنها سیاستها و قواعد را تدوین میكنند و آنها را به دیگران تحمیل میكنند اما نقش مستقیمی بر روی آنها ندارند.
هر یک از این دو موقعیت خود را در امتداد دو محور اصلی از هم جدا کردند:
جهتگیری وظیفه و جهتگیری روابط
این موضوع به نسبت جای نگرانی دارد که رهبر مورد نظر یا برای نتایج کار یا برای نیازها و پیشرفت افراد درگیر است.
ماتریس مرکزی در نمودار زیر مدل اولیه ردین را نشان میدهد، چهار سبک اصلی رهبری و موقعیتهای آنها را در امتداد محور Task-Relationship نشان میدهد.
مدل رهبری سه بعدی ردین
ردین پس از مدتی نظریه اولیه خود را بسط داد و بعد سوم اثربخشی را افزود. این اثربخشی با مناسب بودن سبک خاص رهبری در هر شرایط معین تعریف شد و وی اظهار داشت که این باید اصلیترین محور تلاشهای هر مدیر باشد.
همانطور که در نمودار مشاهده میکنید، نسخههای مناسب از سبکهای ابتدایی را میتوان در بالا سمت راست (توسعه دهنده، اجرایی، خیرخواه خودکامه، بوروکرات) و سبکهای نامناسب (Missionary، Compromiser، Autocrat، Deserter) در پایین مشاهده کرد. اینها سبکهای جدیدی نیستند، فقط سبکهای اصلی در موقعیتهای مناسب یا نامناسب اعمال میشوند.
“هر سبک مدیریتی وضعیتی متناسب با آن دارد و بسیاری از موقعیتها برای آن مناسب نیست …” – ویلیام ردین
قدرت واقعی یک رهبر یا مدیر این است که بداند چه زمان از هر یک از سبکهای اصلی رهبری استفاده کند و چگونگی استفاده از آنها در موقعیتهای مناسب را بداند. همچنین دو مفهوم مهم دیگر – انعطاف پذیری و استحکام مورد بحث قرار گرفته است – که به چگونگی عملکرد سبک فرد در سناریوهای مختلف اشاره دارد.
سبکهای ابتدایی نسبتاً گسترده و همه جانبه هستند و همچنین مهم این است که با بررسی اثربخشی اوضاع لزوماً نمیتوان سبک رهبری را شناسایی کرد.
انتخاب سبک مناسب
دشوارترین بخش استفاده از تئوری ردین برای مدیران این است که درک کنند چه موقع از هر یک از سبکهای مختلف استفاده کنند. به طور کلی، این چیزی است که فقط از طریق تجربه و بررسی دقیق اوضاع قابل درک است. یک مدیر با آگاهی قوی از الزامات، وظایف و خواستههای یک وضعیت، قادر به تفسیر ضرورت جهتگیری وظیفه بیشتر یا جهتگیری بیشتر افراد خواهد بود.
رویکردهای وظیفهگرا، وقتی گروه محدود به منابع یا زمان است، هنگامی که سازماندهی مجدد وجود دارد و یا هنگامی که رهبر با اعضای تیم بی تجربه یا کم تجربه کار میکند، مؤثر است.
رویکردهای مردم محور غالباً در کارهای دست بازتر و خلاقانهتر مؤثر هستند یا وقتی رهبر فرصتی را برای پیشرفت رهبری یا مهارتهای کارکنان خود در طولانی مدت میبیند، یا از طریق تجربیات جدید و مسئولیت بیشتر آنها را ایجاد میکند.